چکیده : محققان اسالمى از دیرباز در شمارش رؤوس ثمانیه به تبویب نیز اشاره میکردهاند. اگر چه پیشینیان واژه
)قسمت( را به کار میبردهاند؛ اما هدفشان چیزى جز تبویب، تنظیم و چینش صحیح و منطقى علم نبود. شاید بتوان
تبویب را این گونه تعریف کرد: تنظیم و طبقهبندى مباحث یک علم و روشن کردن جایگاه آن، با توجه به مالکهاى
ترتب منطقى و تقسیم مباحث به موضوع، مبادى ومسائل براى تبویب فواید بسیارى ذکر نمودهاند که از جمله میتوان
به چند مورد اشاره کرد. 1ـ راه وصول به علم و تسلط بر آن را هموارتر میکند؛ ٢ـ تحقیق و شناخت مباحث یک علم
را در وقت کمترى میتوان انجام داد و البته صرفه جویى در وقت، با توجه به گسترش بسیار وسیع علوم، امرى ضرورى
مینماید؛ 3ـ از تکرار غیر ضرورى مباحث جلوگیرى میکند؛ 4ـ محقق علم را در دستیازىِ آسان به مباحث مورد
نیازش یارى میرساند؛ ۵ـ با تبویبى صحیح و منطقى از یک علم، جایگاه مباحث به درستى روشن میشود. اما این
نوشتار بر آن است تا گزارشى از تحول تاریخى تبویب در علم اصول تا زمان حاضر ارائه کند و نشان دهد که در طول
تاریخ علم اصول، چه تبویبهایى استحکام داشته و مالکهاى تبویب صحیح در آنها رعایت شده است و چه
تبویبهاى دیگرى از این قوت بیبهره بوده و بیشتر بر ذوق و سلیقه صاحبان آن استوار بوده است.
واژههای کلیدی:
تاریخ، علم اصول، تبویب، ادوار، تطور، ساختار