از آنجایی كه یك فقیه براي استخراج مطالب فقهی با آیات و روایات فراوانی روبروست واین آیات و
روایات هم بعضی خاص وعام وئعضی مقید و مطلق هستند و راه شناخت هریك از اینها باهم متفاوت
است لذا بر فقیه واجب است تفاوت میان این دو را بداند وقدرت تفکیك هریك را داشته باشد تا مبادا در
استنباط احکام خطا كند علم اصول قوانین ظهور و حجت ادله را بررسی می كند تعامل ادله نیز بر
تمایز وتعریف اصطالحی آنها مبتنی است ازاین رو تعریف شناخت تصورات وتصدیقات ادله از
مسائل مهم این علم به شمار میرود تا عام ومطلق ،تفکیك مفهومی معیار وتمایز مترتب بر آن از
این جمله است عالوه بر تالش وتتبعی كه اصولیون در تعریف ،بیان اقسام ،تبیین تفاوت وتحدید الفاظ
عام ومطلق انجام داده آن به نظر میرسد هنوز ابهام معنایی درمقام تعریف وتشخیص كاربردي در
مقام استعمال آن دو وجود دارد در این مقاله با تماییز مجدد سازي خاستگاه بحث عام ومطلق معیاري
واحد در تماییز آنها پیشنهاد شده كه تا حدودي حوزه تعامل با هر كدام را روشن وبرخی ابهامات این
مسئله را برطرف مینماید
محققان اسالمى از دیرباز در شمارش رؤوس ثمانیه به تبویب نیز اشاره میکردهاند. اگر چه پیشینیان واژه
)قسمت( را به کار میبردهاند؛ اما هدفشان چیزى جز تبویب، تنظیم و چینش صحیح و منطقى علم نبود. شاید بتوان
تبویب را این گونه تعریف کرد: تنظیم و طبقهبندى مباحث یک علم و روشن کردن جایگاه آن، با توجه به مالکهاى
ترتب منطقى و تقسیم مباحث به موضوع، مبادى ومسائل براى تبویب فواید بسیارى ذکر نمودهاند که از جمله میتوان
به چند مورد اشاره کرد. 1ـ راه وصول به علم و تسلط بر آن را هموارتر میکند؛ ٢ـ تحقیق و شناخت مباحث یک علم
را در وقت کمترى میتوان انجام داد و البته صرفه جویى در وقت، با توجه به گسترش بسیار وسیع علوم، امرى ضرورى
مینماید؛ 3ـ از تکرار غیر ضرورى مباحث جلوگیرى میکند؛ 4ـ محقق علم را در دستیازىِ آسان به مباحث مورد
نیازش یارى میرساند؛ ۵ـ با تبویبى صحیح و منطقى از یک علم، جایگاه مباحث به درستى روشن میشود. اما این
نوشتار بر آن است تا گزارشى از تحول تاریخى تبویب در علم اصول تا زمان حاضر ارائه کند و نشان دهد که در طول
تاریخ علم اصول، چه تبویبهایى استحکام داشته و مالکهاى تبویب صحیح در آنها رعایت شده است و چه
تبویبهاى دیگرى از این قوت بیبهره بوده و بیشتر بر ذوق و سلیقه صاحبان آن استوار بوده است.
واژههای کلیدی:
تاریخ، علم اصول، تبویب، ادوار، تطور، ساختار
در مورد فهم از متن دیدگاهها و نظریههای مختلفی وجود دارد که ما تعدادی از آنها را بررسی میکنیم
شهرت در اصطلاح اهل حدیث با اصطلاح فقها تفاوت هایی دارد. در اصطلاح اهل حدیث
شهرت ، خبری می باشد که روایت کننده آن فراوان است و به نحوی است که به حد تواتر نرسد
اما در اصطلاح فقها به فتواهایی گفته می شود که به حد اجماع نرسد و در اصطلاح فقها شامل هر
فتوایی می شود که نقل کننده و قائل به آن فراوان باشد و توجه به این نکته ضروری است که نقل
فتوا باعث شهرت آن فتوا نمی شود.
جایگاه اعسار در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران چیست